اين شعر در مورد شهيد بابايي هست که در روز عيد قربان سال1366 به درجه رفيع شهادت نائل گشت.
همسفر سپيده
بگذار سرشگ ديده خون گردد
دل راهي وادي جنون گردد
بگذار نفس به سينه بفشارم
تا شرح غمش به ناله بنگارم
اي ياد تو درد صبح و شام ما
بر روح بزرگ تو سلام ما
خورشيد بلند آشيان بودي
سردار سپاه عاشقان بودي
اي لاله داغ ديده بابايي
اي همسفر سپيده بابايي
بودي تو هميشه يار مظلومان
پيوسته بودي کنار محرومان
افسوس که از ميان ما رفتي
چون نوروزديدگان ما رفتي
فرياد خدا خدا خد ا کردي
پرواز بر عرش کبريا کردي
مائيم هميشه داغدار تو
در سينه ما بود مزار تو
اي طاير پر شکسته بابايي
اسطوره عشق و شور و ايماني
قرباني عيد روز قرباني
چون هست به سوي ما نگاه تو
همواره دهيم ادامه راه تو
روحش شاد يادش گرامي باد.